مدتها پیش زمانی که دایناسورها در زمین پرسه می زدند، لیتل فوت و دوستانش برای یافتن دره بزرگ و نجات خانواده های خود از مرگ حتمی، وارد یک ماجراجویی بزرگ شدند. نسلی از بچهها در آن ماجراجوییها بزرگ شدند، اما در همان زمان دیرینهشناسان در گهواره بشریت یک پای کوچک را کشف کردند.
این پای کوچولو در حالی که به قدمت دایناسورها نیست – نمونه تقریبا کامل استرالوپیتکوس از غار استرکفونتین در آفریقای جنوبی – به ماجراجویی بزرگ دیگری اشاره می کند، ماجراجویی انتقال بشر از درختان.
تخمینهای قبلی از سن انسانها در Sterkfontein آنها را حدود 2.5 میلیون سال پیش نشان میداد، اما تحلیلهای جدیدتر نشان میدهد که آنها ممکن است بیش از یک میلیون سال قبل از آن روی زمین راه رفته باشند. این داده های جدید که در Proceedings of the National Academy of Sciences منتشر شده است، بخشی از داستان انسان را بازنویسی می کند.
داریل گرنجر، محققی از دپارتمان علوم زمین، جو، و سیارهشناسی در دانشگاه پردو و نویسنده اصلی مقاله، کار خود را در فیزیک آغاز کرد و بعداً به زمینشناسی رفت. در این فرآیند، او روشهای جدیدی برای قدمت صخرههای محافظت شده در غارها ایجاد کرد.
پس از نقل مکان به پوردو، مقالهای در مورد کشف لیتل فوت در دهه 90 خواندم و فوراً فهمیدم که میتوانم با آن قرار بگذارم. گرنجر به SYFY WIRE گفت.
روش های مختلفی برای تاریخ گذاری سنگ ها وجود دارد که هر کدام به شرایط منحصر به فرد منطقه بستگی دارد. در مناطقی که آتشفشان ها وجود دارند، دانشمندان به خاکستر آتشفشانی که حاوی پتاسیم رادیواکتیو است نگاه می کنند. با گذشت زمان، این پتاسیم به آرگون تجزیه میشود و میتوانید با بررسی نسبت آن عناصر، سن تشکیل سنگ را پیدا کنید. مکانیسم کلیدی رابطه والد-دختری بین اتم هایی است که در حال فروپاشی هستند و اتم هایی که به آنها تجزیه می شوند. در ذخایر کلسیت، می توانید با بررسی نسبت اورانیوم به سرب، کاری مشابه انجام دهید. در مقایسه، روش گرنجر متکی بر پرتوهای کیهانی است که با رسوبات سنگی روی سطح زمین در تعامل هستند.
«این پرتوها انرژی بسیار بالایی دارند. آنها باعث واکنش های هسته ای در داخل سنگ و ایجاد ذرات رادیواکتیو می شوند. هنگامی که پرتوهای کیهانی از کوارتز عبور می کنند، آلومینیوم و بریلیم رادیواکتیو می سازند. گرنجر گفت، اگر در غار دفن شود، در برابر پرتوهای کیهانی محافظت می شود و غلظت آن از بین می رود.
از آنجایی که آلومینیوم و بریلیم با سرعتهای متفاوتی تجزیه میشوند، میتوانند به غلظت هر دو نگاه کنند و نه زمان ایجاد سنگ، بلکه زمان مدفون شدن آن را بفهمند. دانشمندان با مرتبط ساختن آن سنگ ها با استخوان های انسان های باستانی، می توانند سن آنها را نیز تخمین بزنند.
پیش از این، بقایای استرالوپیتکوس، تا حدی، با قدمت گذاری استخوانهای حیوانی مرتبط بود. اگر تصور خوبی از زمان زندگی یک حیوان خاص داشته باشیم و تعداد زیادی از آنها را در غاری با انسانهای اولیه پیدا کنیم، میتوانیم نسبتاً مطمئن باشیم که آنها در همان زمان در اطراف بودند. با این حال، معلوم شد که وضعیت در Sterkfontein پیچیده تر از آن چیزی است که ما در ابتدا می دانستیم.
ما متوجه شدهایم که کاوشهای اولیه در دهههای 1940 و 50 شامل دو نهشته متفاوت بود. کانسار پایین 3.4 تا 3.6 میلیون سال قدمت دارد و کانسار بالایی حدود 2.2 میلیون سال قدمت دارد. در مرز بین آنها، واقعا نامنظم است. ما فکر می کنیم که آنها فسیل های این دو لایه را با هم مخلوط کردند.
در نتیجه، فسیلهای حیوانی از لایه جوانتر با استخوانهای Australopithecus از لایه قدیمیتر مرتبط بود که دادهها را مغرضانه میکرد. این چیزی است که تا همین اواخر هیچ کس واقعاً متوجه نشده بود. روش جدید قدمت برخی از مفروضات قبلی ما را در مورد استرالوپیتکین های آفریقای جنوبی زیر سوال می برد.
«آنچه ما نشان دادهایم این است که به جای جوان بودن، آنها تماماً در پایه تنوع هستند. به جای اینکه روی شاخه بعدی درخت خانوادگی پرپشت قرار بگیرد، گونه های آفریقای جنوبی را کمی به پایه نزدیکتر می کند. گرنجر گفت: «به عقب انداختن سن در زمان، یک میلیون سال بیشتر به شما میدهد و دری را به روی این امکان برای گونههای آفریقای جنوبی باز میکند که اجداد گونههای بعدی باشند».
ما ممکن است هرگز به طور کامل درک نکنیممجموعه پیچیده ای از رویدادهاکه منجر به تکامل گونه خود ما شد، اما پا کوچولو و دوستان باستانی اش گامی کوچک به سوی پاسخ برداشته اند.